دختر آسمانی

دختر آسمانی

دختر آسمانی

دختر آسمانی

دختر آسمانی

وبلاگ دختر آسمانی

سرنوشت نه جوان اعدامی

*سرنوشت نه جوان شورشی ایرلندی که محکوم به اعدام شدند!* 

 

زمانیکه ایرلند اعلام استقلال از انگلستان کرد و در طی آن نه ۹نفر جوان شورشی ایرلندی دستگیر و محکوم به مرگ شدند؛

 

ملکه انگلستان تحمل اعدام کردن آنان را نداشت و به همین خاطر دستور داد تا آن نه نفر جوان را به زندانی در مستعمره انگلستان یعنی « استرالیا » منتقل کنند.

 

حدود ۴۰ سال پس از این واقعه ملکه انگلستان ویکتوریا، از استرالیا دیدن کرد و مورد استقبال نخست وزیر استرالیا یعنی آقای « چارلز دافی »قرار گرفت . 

 

وقتی آقای چارلز به اطلاع ملکه رساند که :

« من » یکی از آن نه نفر جوان ایرلندی محکوم به اعدام « مرگ » بودم! 

ملکه انگلستان ویکتوریا شوکه شد!!!

ملکه از او پرسید که : آیا از سرنوشت آن هشت نفر‌ زندانی دیگر خبری دارد یا نه؟

نخست وزیر استرالیا « چارلز دافی » پاسخ داد که : همگی با یکدیگر در تماس هستند!!!

 

زندانی‌ دومی بنام :« توماس فرانسیس » به 

ایالات متحده مهاجرت کرد و خیلی زود به مقام فرمانداری « مونتانا » آمریکا رسید. 

 

زندانی سومی و چهارمی بنامان :

« ترنس مک مانس » و « پاتریک دونا او »

هر دو ژنرال ارتش ایالات متحده آمریکا شدند و بسیار عالی خدمت کردند.

 

زندانی پنجمی بنام :

« ریچارد اوگورمان » به کانادا مهاجرت کرد و

فرماندار کل نیوفوندلند شد.

 

زندانی ششمی و هفتمی بنامان :

« ماریس لین » و « مایکل ایرلند » هر دو از اعضای هیئت دولت استرالیا شدند و جدا از هم به عنوان

دادستان کل استرالیا انجام وظیفه کردند.

 

زندانی هشتمی بنام

« دارسی مگی »

نخست وزیر کانادا شد.

 

 مخالفان ما لزوما ناشایسته نیستند! 

و لزوما فقط خود ما درست نمی‌فهمیم!

شاید به همین علت است که در غرب به آسانی جان انسانهارا نمی‌گیرند!

و « مرگ » راه حل نهایی نیست!

توبه نصوح و عاقبت ایشان

 

داستان توبه نصوح

 

نصوح مردی بود شبیه زنها، صدایش نازک بود، صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت.

او با سوء استفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی میکرد و کسی از وضع او خبر نداشت. او از این راه، هم امرار معاش میکرد و هم برایش لذت بخش بود.

گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.

 

روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد. از قضا گوهر گرانبهایش همانجا مفقود شد. دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند.

 

وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی، خود را در خزینه حمام پنهان کرد.

 

وقتی دید مأمورین برای گرفتن او به خزینه آمدند، به خدای تعالی رو آورد و از روی اخلاص و به صورت قلبی همانجا توبه کرد.

 

 ناگهان از بیرون حمام آوازی بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد و مأموران او را رها کردند.

 

 و نصوح خسته و نالان شکر خدا را به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت.

او عنایت پروردگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و از گناه کناره گرفت.

 

 چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد و نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم به حمام نرفت.

 

 هر مقدار مالی که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهی که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.

 

 در یکی از روزها همانطور که مشغول کار بود، چشمش به میشی افتاد که در آن کوه چرا میکرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از آن کیست?

عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعا از شبانی فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستی من از آن نگهداری کنم تا صاحبش پیدا شود. لذا آن میش را گرفت و نگهداری نمود، پس از مدتی میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آنها بهره مند میشد.

 

روزی کاروانی راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگی مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جای آب به آنها شیر داد، به طوری که همگی سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند. او راهی نزدیک به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانی کردند و او در آنجا قلعه ای بنا کرده و چاه آبی حفر نمود و کم کم آنجا منازلی ساخته و شهرکی بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا می آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگی به چشم بزرگی به او می نگریستند.

 

 رفته رفته آوازه خوبی و حسن تدبیر او به گوش پادشاه رسید که پدر همان دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وی را از طرف او به دربار دعوت کنند.

 

 همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیزفت و گفت: من کاری دارم و از رفتن به نزد سلطان عذر خواست.

مأمورین چون این سخن را به شاه رساندند، بسیار تعجب کرد و اظهار داشت: حال که او نزد ما نمی آید ما میرویم او را ببینیم.

 

 با درباریانش به سوی نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد.

 

 بنا بر رسم آن روزگار و به خاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را بر تخت سلطنت بنشاندند.

 

 نصوح چون به پادشاهی رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و با همان دختر پادشاه ازدواج کرد.

 

 روزی در بارگاهش نشسته بود، شخصی بر او وارد شد و گفت: چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم.

نصوح گفت: میش تو پیش من است و هر چه دارم از آن میش توست.

وی دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.

 

🕊 آن شخص به دستور خدا گفت: 

بدان ای نصوح! نه من شبانم و نه آن، یک میش بوده است، بلکه ما دو فرشته، برای آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت، اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد. و از نظر غایب شد.

 

به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، (توبه نصوح) گویند.

 

🌸یا ابا صالح المهدی (عج)🌸:

گاندی قشنگ میگه :

" اگر جرات زدن حرف حق را نداری لااقل برای کسانی که حرف نا حق میزنند دست نزن 

 

ناپلئون میگوید: " دنیا پر از تباهی است،

نه به خاطر وجود آدمهای بد،

بلکه به خاطر سکوت آدمهای خوب."

 

گرگ همیشه گرگ می زاید گوسفند همیشه گوسفند.

تنها فقط انسان است که گاهی گرگ می زاید و گاهی گوسفند.

 

وقتی برنامه های شعبده بازی رو نگاه میکنم متوجه نکته خوبی میشم :

" مردم برای کسی دست میزنن که گیجشون کنه، نه آگاهشون

آتش مشرق -نشانه یا یک انفجار هسته ای؟

گزارش اختصاصی رجانیوز:

🔴سناریوی آخرالزمانی «#آتش_مشرق» قبل ظهور: اعجاز الهی یا انفجار هسته‌ای؟ / مرحله سیوف: تقابل نظامی و «انتقام سخت» ایران از مثلث «غربی، عبری، عربی»

 

 

1️⃣ضرورت واکاوی «آتش مشرق» قبل ظهور بدان جهت اهمیت دارد که خود نشانه‌ای است بر آغاز قحطی در جهان (سنة الجوع) و باید ذخایر استراتژیک غذایی و تدابیر اقتصادی از طرف حکومت‌ها انجام شود که البته ناشی از وقوع جنگ جهانی (هرج الروم) قبل از «سنة‏ الجوع» است که در اثر آن، مرگ سفید (طاعون) و مرگ سرخ (جنگ و خونریزی) در گستره جهانی رخ خواهد داد.

 

2️⃣مساله اصلی پژوهش حاضر، تبین و تحلیل «آتش مشرق» قبل از ظهور با نگاه آینده‌پژوهانه مهدوی است. آیا اشاره به پدیده فلکی و نجومی دارد یا حادثه صنع بشری (تقابل نظامی) یا انفجار هسته‌ای؟ 

🔸دیدگاه اول: پدیده فلکی است و مرتبط با موضوع «ستاره دنباله‌دار» (النجم ذو الذنب) است.

🔸دیدگاه دوم: هویت جنگی؛ مطابق این دیدگاه، گزاره «آتش مشرق» آیا تقابل نظامی با دشمن خواهد بود یا در واقع تلمیحی است به نقشه تدارک حمله از سوی دشمن به مناطق شیعی؟ سه احتمال مهم مطرح است:

 

3️⃣الف. آتش در عربستان: 

قائلین با استناد به وقوع آتش در حجاز، بیان می‌کنند احتمالا انفجار میادین نفتی در عربستان است.

 

4️⃣ب. حمله به ایران و محور مقاومت شیعی: 

مدافعان این نظریه می‌کوشند به شواهدی از میراث حدیثی استناد نمایند: در توقیع منسوب امام عصر به شیخ مفید، به وقوع اخبار غیبی در «جغرافیای ظهور» اشاره می‌شود؛ از جمله: ماه جمادی در آسمان و زمین، علامت‌هایی آشکار می‌شود. قوم مشرق (ایرانیان)، محزون و غمگین می‌شوند. بعد حوادثی در عراق رخ می‌دهد و «مارقین» بر بخشی از امور عراق مسلط می‌شوند. تضعیف جبهه حق در عراق ادامه دارد تا اینکه یکی از سران شرور مخالف شیعه -و به قرینه اینکه در ادامه سخن از باز شدن حج است، می‌توان دریافت راه حج قبل از آن بسته بوده است- در عربستان به هلاکت می‌رسد آنگاه حوادث خشنوده‌کننده آغاز خواهد شد.

 

5️⃣صرفنظر از «انتساب صدور قطعی» توقیع برای شیخ مفید – که محل اختلاف است-: این فقره از توقیع برای رویدادهای قبل ظهور است یا مربوط به دوران شیخ مفید؟ آیا در عصر شیخ مفید، مورخین و تاریخ‌نگاران، حوادثی را در ارض مشرق (ایران) و عراق ثبت کردند که بعد از آن نیز مرگ یکی از حاکمان مخالف شیعه گزارش شده باشد و بعد راه حج که برای مدتی بسته شده است، باز شود؟

البته شیخ مفید در عصر غیبت زندگی می‌کرده است. اما برخی بر این باورند به مقتضای قرائن و نیز نقل در کتاب الاحتجاج و البته قبل از آن، وجود بخشی از متن توقیع در کهن‌ترین نسخه مصباح طوسی؛ بنابراین انکار قطعی آن روا نیست اما اثبات‌شدنی نیز نیست.

 

6️⃣ج. حمله ایران و جبهه شیعی به مثلث «غربی، عبری، عربی»:

واقعه «آتش مشرق»، هویت جنگی دارد و به قرینه عمود آتش، حمله به هدف و مکان معین از مواضع دشمن و از جمله رویدادهای قبل از ظهور است، به گونه‌ای که شعله‌های آتش سرخ و زرد (الهردی) به سمت آسمان زبانه می‌کشد (عمود) و بسیار هولناک توصیف شده است (عظیمه) و تا چند شبانه‌روز ادامه خواهد داشت (تطلع لیالی) و برای تمام مردم جهان، این رخداد جنگی از طریق شبکه‌های تصویری و وسائل ارتباط جمعی و شبکه‌های تلویزیونی قابل مشاهده خواهد بود (یراه اهل الارض کلهم) و به منزله آغاز پیروزی‌های جبهه حق در حوادث منتهی به ظهور خواهد شد (قدام القائم بقلیل).

 

7️⃣مطابق گزارش اهل‌سنت، «عمود آتش مشرق» در ماه رمضان است و بعد از آن نیز سنة الجوع (سال قحطی) در پیش است، اما واضح است این مقدار اشتراک، الزاما به معنای وحدت محتوایی نیست البته دلیلی هم بر تفاوت وجود ندارد. صرفا با مقایسه درمی‌یابیم هرچند منابع فریقین اشتراک‌نظر دارند با ظهور مرتبط است اما مصادر شیعی به زمان وقوع آتش مشرق در «ماه رمضان» تصریح ندارند. ضمن اینکه احتمال دارد، دو حادثه جداگانه باشند.

 

8️⃣از منظر آینده‌پژوهی مهدوی، هرچند درباره واقعه «آتش مشرق» قبل ظهور، نمی‌توان به جمع‌بندی قطعی رسید لکن به قرینه «فرج آل‌محمد» و جوهره معنایی واژه «الهردی»، دیدگاه دوم (هویت جنگی) ترجیح دارد و قدر متیقن در صورت وحدت محتوایی گزاره «آتش مشرق» در فریقین، نشانه و علامت «سنة الجوع» و وقوع «جنگ جهانی» قبل ظهور نیز است.

 

9️⃣صرفنظر از اینکه ماهیت آتش مشرق قبل ظهور، چیست؟ اما شکی نیست ایرانیان بعد از دو مرحله «مطالبه حق» از دشمن و البته یاس از اخذ حق خویش آنگاه در مرحله بعد «مرحله سیوف»، قدرتمند و طوفانی ظاهر خواهند شد.

 

🔟 و در «تقابل نظامی» با دشمن #انتقام_سخت را بر مثلث «غربی، عبری، عربی» وارد خواهند ساخت آنگاه ایرانیان آماده «رویارویی حتمی» و جنگ با دشمن (اسرائیل و مارقة الروم) در آستانه ظهور خواهند شد.

 

 

ایستگاه مترویی به نام یک جوانمرد

 

 

اوایل جنگ که دزفول مورد هجوم گلوله‌های توپ دشمن بود، کمبود کالا و بیکاری خیلی به مردم فشار می‌آورد. عبدالحسین به یک نفر گفته بود که شخصی به من پول می‌دهد تا به افراد نیازمند گوشت بدهم. شما هم اگر کسی سراغ داشتی بفرست پیش من تا گوشت بگیرد.

به گزارش ایسنا، در این گزارش قصد داریم در مورد صاحب این نام توضیحاتی را از کتاب «جنگ شهرها، گزارشی از شهر مقاوم دزفول» که توسط انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشرشده است، ارائه کنیم.

قبل از پرداختن به شهید عبدالحسین کیانی معروف به جوانمرد قصاب دزفول، لازم است یادآوری شود محله جوانمرد قصاب یکی از محله‌های قدیمی شهرری است که با توجه به وجود بقعه جوانمرد قصاب، قدمت طولانی دارد و در حال حاضر یکی از ایستگاه‌های مترو تهران «جوانمرد قصاب» نام دارد. بنابراین شهید عبدالحسین کیانی معروف به جوانمرد قصاب دزفول نباید با جوانمرد قصاب شهرری اشتباه گرفته شود

محله جوانمرد قصاب از شمال به محله ملک‌آباد، از جنوب به محله دیلمان، از غرب به کوی انصاف و از شرق به محله ۱۳آبان و خیابان شهید رجایی ختم می‌شود. برخی از اهالی شهرری معتقدند که دلیل نامگذاری محله به دوران زندگی و فعالیت خیرخواهانه قصاب این محله برمی‌گردد به این قضیه که برای دستگیری و کمک به محرومان و مستضعفان تلاش کرده است.

اما نکته جالب اینکه این فرد فقط یک قصاب جوانمرد نبوده و در کتاب «برهان قاطع» نوشته «محمدحسین تبریزی» آمده است: «جوانمرد قصاب، نام پیشوای قصابان است.» «مهران افشاری» نویسنده شرح کتاب‌های فتوت‌نامه هم در توضیح این کلمه می‌گوید: «در حال حاضر در فاصله تهران و مرقد حضرت شاه عبدالعظیم(ع) محله‌ای با نام جوانمرد قصاب داریم. جوانمرد قصاب برای مردم این محل معروف به یار امیرالمؤمنین(ع) است.

جوانمرد قصاب شهید کیست؟

اوایل جنگ که دزفول مورد هجوم گلوله‌های توپ دشمن بود، کمبود کالا و بیکاری خیلی به مردم فشار می‌آورد. عبدالحسین کیانی به یک نفر گفته بود که شخصی به من پول می‌دهد تا به افراد نیازمند گوشت بدهم. شما هم اگر کسی سراغ داشتی بفرست پیش من تا گوشت بگیرد. بعد از مدتی که فشار اقتصادی تا حدودی کمتر شده بود، آن فرد رفت پیش مشهدی عبدالحسین و به او گفت دوست دارم این فرد خیر را بشناسم و به‌ نوبه خودم تشکر کنم. کسی که در آن شرایط به فکر دیگران بود باید الگویی برای دیگران باشد. چون مداحی می‌کرد، این موارد را برای مردم بازگو می‌کرد که باعث گسترش کار خیر شود.

با اصرار زیاد او بالاخره عبدالحسین گفته بود که چون می‌دانم راضی نیست، اسمش را نمی‌گویم. ولی آن مداح دست‌بردار نبود و باز هم اصرار کرد و عبدالحسین با لبخند از جواب طفره می‌رفت. آخر سر، او که می‌دانست عبدالحسین هیچ‌وقت دروغ نمی‌گوید حتی به مصلحت گفت:

 فقط یک سؤال؟ آن شخص خودت نیستی؟

عبدالحسین جواب داده بود «اگر بگویم نه، دروغ گفتم و اگر بگویم بله،ریا شده. اما راضی نیستم کسی خبردار شود،لااقل تا زنده‌ام»

 

 

جوانمرد قصاب کیست؟ - ایسنا
 جوانمرد-قصاب-کیست
۸ تیر ۱۳۹۹ — جوانمرد قصاب شهید کیست؟ اوایل جنگ که دزفول مورد هجوم گلوله‌های توپ دشمن بود، کمبود کالا و بیکاری خیلی به مردم فشار می‌آورد. عبدالحسین کیانی ...
دیگران این موارد را هم جستجو کرده‌اند
جوانمرد قصاب نیشابور
عبدالحسین کیانی
مهدی قصاب
نقشه مترو تهران

جوانمرد قصاب - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
 جوانمرد_قصاب
محله پیرامون این بقعه نیز محله جوانمرد قصاب نام دارد. بعضی‌ها اعتقاد دارند این مکان مقبره ابوالعباس قصاب آملی است که از طایفه جوان آملی بوده است که معروف به ابوالعباس ...
نام: بقعه جوانمرد قصاب
استان: تهران
تاریخ ثبت ملی: ۱ اردیبهشت ۱۳۷۷
دورهٔ ساخت اثر: قاجاریه

«جوانمرد قصاب» کیست؟ +عکس - مشرق نیوز
جوانمرد-قصاب-کیست-...
۲۶ مرداد ۱۳۹۸ — ''شهید عبدالحسین کیانی'' همان ''جوانمرد قصاب'' است!

سلاخی که جوانمرد شد - روزنامه همشهری
 سلاخی-جوانمرد
۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ — نام محله «جوانمرد قصاب» از آن دست محله‌هایی است که اگر برای نخستین‌بار نامش را بشنوید درخاطرتان خواهد ماند. تا قبل از افتتاح مترو این محله مهجور ...

جوانمرد قصاب - ویکی فقه
 جوانمرد قصاب
جوانمرد قصاب، پیر افسانه ای صنف قصاب و نام بقعه ای در جنوب تهران می باشد. فهرست مندرجات. ۱ - زندگینامه ۲ - سید فتیان ۳ - نصیر قصاب اصفهانی ۴ - پیشینه تاریخی

جوانمرد قصاب کیست؟ - تابناک جوان
فرهنگ و هنر › ایثار و شهادت
۸ تیر ۱۳۹۹ — جوانمرد قصاب کیست؟ اوایل جنگ که دزفول مورد هجوم گلوله‌های توپ دشمن بود، کمبود کالا و بیکاری خیلی به مردم فشار می‌آورد. عبدالحسین به یک نفر ...
تصاویر برای جوانمرد قصاب کیست

نتیجه تصویری برای جوانمرد قصاب کیست
مشاهده همه
گزارش تصاویر
مشاهده همه

جوانمرد قصاب - دانشنامه جهان اسلام

جوانمرد قصاب‌، پیر افسانه‌ای‌ صنف‌ قصاب‌ و نام‌ بقعه‌ای‌ در جنوب‌ تهران‌. در قرن‌ نهم‌، ملاحسین‌ کاشفی‌ در فتوّت‌نامه سلطانی‌ (ص‌ 381) نام‌ جوانمرد قصّاب‌ را عبداللّه‌ و نام‌ ...

جوانمرد قصاب کیست؟ - خبرآنلاین
 جوانمرد-قصاب-کیست
۸ تیر ۱۳۹۹ — جوانمرد قصاب کیست؟ ایسنا نوشت: اوایل جنگ که دزفول مورد هجوم گلوله‌های توپ دشمن بود، کمبود کالا و بیکاری خیلی به مردم فشار می‌آورد. عبدالحسین ...

«جوانمرد قصاب» کیست؟ + تصویر - الف

۲۶ مرداد ۱۳۹۸ — ''شهید عبدالحسین کیانی'' همان ''جوانمرد قصاب'' است. این جوانمرد با مرام، چهل و سه بهار از عمرش را گذراند و در نهایت در یکی از عملیات های دفاع مقدس با ۱۲ ...
جستجوهای مربوط به جوانمرد قصاب کیست
جوانمرد قصاب نیشابور

عکس شهید جوانمرد قصاب

مهدی جوانمرد قصاب

جوانمرد قصاب شهر ری کیست

منطقه جوانمرد قصاب تهران

جوانمرد قصاب نقشه

جوانمرد قصاب منطقه چند است

مهدی قصاب

نوشتاری پیرامون ترور شهید والامقام فخری زاده

🔴در باب عملیات ترور اخیر

⬅️اجرای عملیات موفق ترور دانشمند برجسته حوزه هسته ای-دفاعی کشورمان را میتوان یک عملیات هدفمند، دقیق و البته موفق دانست.

با نگاهی به کلیات و اطلاعات محدود از جزئیات، فعلاً نکات ذیل بر دست اندرکاران حوزه حفاظتی-امنیتی روشن گردیده است!

طرح ترور شهید فخری زاده قطعاً دارای عقبه ای با مختصات ذیل بوده است:

1-قرارگاه ستادی-فرماندهی 

2-تیم لجستیک و پشتیبانی مالی-تجهیزاتی

3-تیم اطلاعات و شناسایی

4-تیم اجرایی یا ضربت

👈قرارگاه یا ستاد طراحی عملیات ترور قطعا در خارج از مرزها قرار دارد، که به عنوان مغز متفکر و تأمین کننده همه ملزومات طرح عمل کرده است.
از هدف گذاری تا نفوذ و کسب اطلاعات دقیق و شناسایی تا تأمین لجستیکی و ارسال صدها کیلوگرم مواد منفجره و سلاح و تجهیزات مورد نیاز عملیات ترور و همچنین هماهنگی ارتباطات سرپل داخلی با عناصر آموزش دیده در داخل بر عهده ستاد خارجی بوده است.

👈تأمین این حجم از مواد منفجره که با توجه به شعاع 300-400 متری انفجار وانت نیسان، قطعاً میبایست بیش از 500 ک گرم ماده منفجره باشد، و ارسال آن تا پایتخت مسئله قابل اقماضی نیست!
فرض کنید که ستاد تروریست ها تصمیم میگرفت این انفجار را در نقطه ای از پایتخت انجام میداد، آن وقت حجم زیان و ابعاد آن قابل پیش بینی نبود!

نکته دوم، جذب تیم های داخلی پشتیبان و ضربت داخلی است.
قطعا فرایند جذب و اعزام این عناصر به خارج و گذراندن دوره های آموزشی ویژه بخشی از یک طراحی بلند مدت است.

نکته سوم، شناسایی و کسب اطلاعات دقیق از جزئیات امور روزانه سوژه های مهم و ذی قیمت ماست.
این موضوع حتما در بازنویسی پروتکل های حفاظت فیزیکی و پرسنلی مورد توجه قرار خواهد گرفت.
و اما بعد...
👈برخی از رفقا از ضعف تیم حفاظتی شهید فخری زاده گفته اند !!!
به نظر شخصی بنده، به هیچ عنوان تیم حفاظت شهید قابل ملامت نیست.
انفجار مهیب و غیرمنتظره در مسیر خودروی حفاظت و خودرو حامل شهید، کافی بود تا تمرکز و قدرت واکنش را از هر کسی سلب کند.
آن هم وقتی که یگ گروه 12 نفره تروریست از 3 جهت به محل انفجار با سلاح های خودکار یورش آوردند، به نظر دفاع تیم 4 نفره حفاظت و مجروحیت همه آنان، اصلاً قابل سرزنش نبوده و نیست.
اصولاً در مواردی از این قبیل، با توجه به 3 برابر بودن مهاجمین، و در کمین افتادن غیرمنتظره مدافعین، همیشه برنده طرف مجری کمین خواهد بود ! 

بیش از 80% تأمین امنیت داخلی و موفقیت حفاظت ها، در خارج از مرز رقم میخورد.
سوار شدن عناصر اطلاعاتی ما بر پلان های ضدامنیتی از خارج از کشور شروع میشود.
همانگونه که تا همین حالا هم همینطور بوده و شاهد آن بازداشت خیل عظیمی از تروریستها در مبادی ورودی  و اطراف مرزهاست.
امیدواریم که نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ما هر چه زودتر ضمن شناسایی و فروپاشی شبکه ترور شهید فخری زاده در داخل، با انسجام و قدرت و زیرکی اجازه تکرار موارد دیگری را ندهند.

کووید-۱۹ کرونا

کووید-۱۹ افراد متفاوت را به‌طرق گوناگون تحت تأثیر قرار می‌دهد. بیماریِ اکثر افراد مبتلا خفیف یا متوسط است و بدون نیاز به بستری شدن بهبود می‌یابد.


شایع‌ترین علائم:‌

تب

سرفه خشک

خستگی

علائم کمترشایع:

درد و کوفتگی

گلودرد

اسهال

التهاب ملتحمه

سردرد

ازدست دادن حس چشایی و بویایی

بثورات پوستی یا تغییر رنگ انگشتان دست و پا

علائم جدی:

مشکل در تنفس یا تنگی نفس

درد یا فشار قفسه سینه

ازدست دادن توانایی تکلم یا حرکت کردن

درصورت بروز علائم جدی، فوراً به پزشک مراجعه کنید. همیشه پیش از مراجعه به پزشک یا مرکز بهداشتی، با آن‌ها تماس بگیرید.

افرادی که علائم خفیفی دارند و از هر لحاظ دیگر سالم هستند، باید علائم بیماری را در خانه مدیریت کنند.

از زمانی که فردی به ویروس مبتلا می‌شود، به‌طور متوسط ۵ تا ۶ روز طول می‌کشد تا علائم بیماری بروز کند. اما ممکن است بروز علائم تا ۱۴ روز نیز طول بکشد.

توصیه ها:

داروی امام کاظم

شربت مدبر کرونای غدیر

جمیله رقاص

رستگار:
*"جمیله رقاص"*

"علی سبزیان" مغازه دار کاروانسرای کلگه ، زادهٔ روستای "آ ب گنجی" از توابع شوشتر است و ڪتابی دارد به نام
 👈🏼*" جمیله رقاص"*
 ڪه گوشه ای از خاطرات دوران ڪودڪی و نوجوانی جمیله رقاص قبل انقلاب  هست
 و اینڪ خاطره ای از ڪتاب "جمیله رقاص " با عنوان
 "خدایِ مم رفیع":
✳ "جمیله رقاص " از لحاظ سواد و‌فهم چیز دیگری بود!
خوش سخن و با سواد ،
 ادیب و نڪته دان
بانویی شاد ڪه
 خانقاهی نداشت. 
دست هایش بسیار نیرومند بود و زندگی اش از دسترنج خود و باغِ انگورش می‌گذشت.
✳ آقای "ممبینی"، هم مدیر مدرسهٔ ما بود و هم معلم ؛ خوب درس می‌داد.تا اینڪه "یَرَقان" گرفت
 و در خانه ما بستری شد
 و از "جمیله رقاص " خواهش ڪرد  طبق شرایط و ضوابط بجایش درس بدهد.
✳ "جمیله رقاص" روز اول حضور در ڪلاس گفت:
بچه ها! امروز ما می‌خواهیم درباره "خدا" صحبت ڪنیم.
فرقی ندارد "ارمنی" باشید و یا "مسلمان".
همه ما از هر دین و مسلڪی با "خدا" حرف می‌زنیم.
 حالا خیال ڪنید خودتان تنها نشسته‌اید و می‌خواهید با "خدا" حرف بزنید.
حالا از هر ڪلاسی از اول تا ششم، یڪ نفر بیاید برای ما تعریف ڪند چطوری با خدا حرف می‌زند؟ 
و از خدا چه میخواهد؟
✳ در همین حال "حیدر تیغی" دستش را بالا گرفت و گفت:  
 اجازه من بگم؟*
گفت: بگو پسرم!
✳ "حیدر تیغی" گالش‌های پدرش را پوشیده بود.
 هوا ڪه خوب بود پابرهنه به مدرسه می‌آمد.
 "حیدرتیغی" چشمانش را بست و گفت:
خدا جان!
 همه زمین‌های دنیا مال خودته؛ 
پس چرا به پدر من ندادی؟
این همه خانه توی شهر و دِه هست؛ چرا ما خانه نداریم؟
خدا جان!
تو خودت می‌دانی ما در خانه‌مان بعضی شب‌ها "نانِ خالی" می‌خوریم.
شیر مادرم خشڪ شده، حالا برای خواهر ڪوچڪم "سارا"، دیگر شیر ندارد.
خداجان! گاو و گوسفندم نداریم. 
اگر "سقرا خانم ننه غلامی" به ما شیر نمی‌داد، خواهرم گرسنه می‌ماند و می‌مرد!
خدا جان! 
ما هیچ وقت عید نداریم. تا حالا هیچ ڪدام از ما لباسِ نو نپوشیده‌ایم و اگر موقع عید "ننه جون تیغی"، به مادرم تخم مرغ رنگی نمی‌داد، توی خانه ما عید نمی‌شد!
✳ ڪلاس ساڪتِ ساڪت بود. "حیدر تیغی" انگار یادش رفته بود توی ڪلاس است.
"جمیله رقاص" روبروی پنجره ایستاده بود. داشت از آنجا به افق نگاه می‌ڪرد. 
بعضی بچه‌ها گریه می‌ڪردند.
" جمیله رقاص" آهسته گفت:
حرف بزن پسرم! 
با خدا حرف بزن، بیشتر حرف بزن! "حیدر تیغی" گفت:
 اجازه بانو! حرفم تمام شد.
✳ "جمیله رقاص" برگشت و "حیدر تیغی"
را بغل ڪرد و گفت:بارڪ الله پسرم! با "خدا" باید همین جور حرف زد.
✳ ڪلاس تمام شد و "جمیله رقاص" به خانه خود رفت و همان شب با خط خودش نامه ای نوشت ڪه "باغ پدری‌اش"
 را ڪه بهترین باغ انگور در "روستای کلگیر" بود، 
به خانوادهٔ "حیدرتیغی" بخشید!
🌍و حالا چشمان خود را ببندید تا چند دعا به سبڪ "حیدر تیغی" با هم بخوانیم:
🌍خدای حیدر تیغی
انسانیت را بار دیگر به مجتهدین و علمای ما یادآوری ڪن!
🌍خدای حیدر تیغی
به "اختلاسگران' بفهمان این ملت دیگر رَمق ندارد، لطفا انصاف داشته باشید!
🌍خدای حیدر تیغی
به مسئولین ما بفهمان ڪه ڪارگر و معلم ما نمیتوانند با این حقوق زندگی ڪنند، چه رسد تولید ڪنند و "رونقِ اقتصادی" بیافرینند!
🌍خدای حیدر تیغی
به مسئولین ما یادآوری ڪن "عدالت در بین مردم" ڪم ارزش ‌تر از آزادی از دست "مستڪبر خارجی" نیست!
🌍خدای حیدر تیغی
به مسئولین ما بفهمان ڪه اختلاس و غارت و چپاول مردم، با "بگیر ببند" درست نمی‌شود، بلڪه با "آزادیِ نقد" و "اقتصادی شفاف"و بدون "رانت" حل
می‌شود!
🌍خدای حیدر تیغی
بار دیگر به مسئولین ما بگو "قانون اساسی" را یڪ بار از اول تا آخر بخوانند و علیرغم نواقص آن حداقل به همین قانون پایبند باشند!
🌍خدای حیدر تیغی
به مسئولین ما بفهما
ڪسی ڪه "معاش" ندارد، "معاد" هم ندارد!
🌍خدای حیدر تیغی
به مسئولین ما بفهمان جوانان از دست رفتند، انحصار در فهم دین،
ڪمرِ "اندیشه ورزی" را شڪسته!
*🌍 خدای حیدر تیغی*
*به "حیدر تیغی ها" بیاموز ڪه تقصیر "خدای آسمان" نیست، بلڪه مقصر "خدایان زمین" هستند ڪه پدرت "ڪار" ندارد ، زمین و گاو ندارد؛*
🌺"خدای حیدرتیغی"...
اگر براتون امڪان داره، این گفتگو حیدر تیغی با خدا را پخش ڪنید. 
 شاید بدست مسئولین و خدایان روی زمین برسد  و دعای حیدرتیغی واقعیت پیدا بڪند. تشڪر۰

خطاب به بانیان سلامت کشور

⭕️خطاب به بانیان سلامت کشور

♻️ شما که اثرگذاری روشها و داروهای طب ایرانی سنتی اسلامی را روی بیماران حاد کرونایی حتی در بخش مراقبت های ویژه و آی سیو مشاهده کردید و متعجب شدید؛ پس چرا برای مهار کرونا از این طب اصیل بهره نمیگیرید؟!!
براستی چرا ؟!!

درد دل یکی از اساتید برجسته طب ایرانی اسلامی در کشور

نشر و آگاهی رسانی را واجب بدانید

نیکوکاری

بستر نیکوکاری ،نیک اندیشی و نیک نفسی است.مثلا اگر کسی ،حسود ،قدرناشناس دوستی ها و فداکاری های دیگران باشد .و روی همه اینها را لعابی از تقدس و ظاهر متشرع بکشد و حتی نذر و نیاز و زیارت هم داشته باشد ،در واقع او نیک نفس نیست و بهایی برای او قائل نباشید .
این روزها فرصت مغتنمی است تا بر نیک نفسی خود تمرکز کنیم .بساط ضیافت الهی روبه انتهاست همدیگر را دعا کنیم .دعا برای دیگران زمینه را برای نیک نفسی پدید می آورد .

سالروز وفات امام حسن هفتم صفر یا بیست و هشتم صفر

سید علی موسوی نژاد - دانشکده شیعه شناسی دانشگاه.ادیان و مذاهب, [۰۶.۱۰.۱۹ ۲۰:۳۰]
چند نکته به مناسبت هفتم صفر
(اول)
آیا تعیین «هفتم صفر» به جای «بیست و هشتم» صفر به عنوان سالروز وفات امام حسن علیه اسلام ترجیحی علمی و تاریخی دارد؟
قرن هاست شیعیان - حداقل در ایران - در تقویم خود سالروز وفات امام دوم را همزمان با سالروز وفات پیامبر اسلام ثبت کرده آن را گرامی داشته اند... ولی در چند سال اخیر موجی به راه افتاده که اصرار دارد این بزرگداشت باید در هفتم صفر و در مثل چنین روزی برگزار شود.
این در حالی است که تا قرن هشتم یعنی هفتصد سال  بعد از تاریخ وفات آن امام هیچ منبع تاریخی و مستند قابل اعتنایی بر این مطلب که وفات ایشان در هفتم صفر بوده یافت نشده است. و در مقابل منابع متعدد و قابل توجهی از قدیمی ترین منابع شیعی از قرن چهارم تا قرن هشتم و بعد از آن تاکنون، روز وفات را بیست و هشت صفر ذکر کرده اند.
سوالی که باید برای آن پاسخی پیدا کرد این است که:
 دلیل اصرار برای ایجاد این تغییر در تقویم مذهبی چیست؟
و چرا به جای پاسخ روشن و شفاف به این سوال عده ای نا آشنا به تاریخ و پژوهش های تاریخی که احیانا نام پژوهشگر را هم یدک می کشند می کوشند با روشهای نادرست و با خطاهای فاحش این تغییر را توجیه کنند؟

(دوم)
اغلب قریب به اتفاق منابع در دسترس شیعی -از آغاز تا قرن هشتم-  وفات امام دوم شیعیان را در ماه صفر دانسته و در تعیین روز آن منحصرا به دو زمان اشاره کرده اند: آخر صفر و بیست و هشت صفر.
برای تعیین آخر صفر به عنوان نمونه می توان به این منابع که همگی در قرن سوم و چهارم تالیف شده و از قدیمی ترین منابع شیعی به حساب می آید. اشاره کرد:
فرق الشیعة منسوب به حسن بن موسی نوبختی متوفای 310 قمری (تصویر ضمیمه1)
المقالات و الفرق منسوب به سعد بن عبدالله اشعری قمی متوفای 301 قمری(تصویر ضمیمه2)
اصول الکافی تالیف شیخ کلینی متوفای 329 قمری (تصویر ضمیمه3)
کفایة الاثر از خزار قمی (تصویر ضمیمه4)
و...
و برای تعیین بیست و هشت صفر این منابع کهن در دسترس است:
مسار الشیعة از شیخ مفید متوفای 413 قمری (تصویر ضمیمه5)
مصباح المتهجد از شیخ طوسی متوفای 460 قمری (تصویر ضمیمه6)
اعلام الوری و تاج الموالید هر دو از شیخ امین الاسلام طبرسی متوفای 548 قمری (تصویر ضمیمه 7 و 8)
مناقب ابن شهرآشوب مازندرانی متوفای 588 قمری (تصویر ضمیمه 9)
المستجاد علامه حلّی متوفای 726 قمری (تصویر ضمیمه 10)  
و..
همه این کتاب ها و نویسندگانشان مربوط به قرن چهارم تا هشتم هستند
در توجیه اختلاف این دو دسته از منابع به صورت احتمال می توان گفت که آنها که وفات را آخر صفر دانسته اند به صورت تسامحی و تقریبی همان بیست و هشت صفر را گزارش کرده اند و  منظورشان از آخر صفر همان یک روز یا دو روز مانده به آخر ماه یعنی بیست و هشت صفر بوده است.

(سوم)
همانگونه که اشاره شد طبق یافته های پژوهشگران هیچ منبعی از منابع شیعه تا قرن هشتم هجری روز هفتم صفر را وفات امام دوم ندانسته است.
اولین شخصیت و منبعی که روز هفتم صفر را روز وفات آن حضرت دانسته محمد بن مکی مشهور به شهید اول از علمای جبل عامل لبنان  در کتاب فقهی الدروس الشرعیة است. (تصویر ضمیمه 11).
ولی آیا بعد از گذشت بیش از هفتصد سال از تاریخ وفات آن امام و انبوه گزارش هایی که وفات را در آخر صفر یا بیست و هشت صفر ثبت کرده اند و ما به برخی از آنها اشاره کردیم، شهید اول  متوفای 786 قمری به چه استنادی چنین نقلی را آورده؟ برای ما مشخص نیست.
البته بعد از ایشان تعدادی دیگر از علمای جبل عامل امثال شیخ بهائی و پدرش و دیگر علمای شیعه در نجف همچون کاشف الغطا و صاحب جواهر این قول را بازنشر کرده اند... ولی همچنان منابع و عالمان بسیاری همان نقل مشهور گذشته یعنی بیست و هشت صفر را ذکر کرده  و می کنند.
آیا قاسم رسی در قرن سوم تاریخ وفات امام حسن(ع) را تعیین کرده است؟!
در این خصوص نکته ای که از منظر روش مطالعه و پژوهش بسیار تاسف بار است آنکه اخیرا برخی برای مستند کردن قول به هفتم صفر از کتاب تثبیت الامامة تالیف یکی از امامان زیدیه به نام قاسم بن ابراهیم رسّی نقل می کنند. و به خیال خود منبعی پیدا کرده اند از قرن سوم که تاریخ وفات را هفتم صفر ذکر کرده است. این مطلب چنان بی پایه است که صرف وقت برای آن هدر دادن عمر است ولی متاسفانه عده ای طوطی وار خطای فاحش برخی دیگر را تکرارکرده و می کنند و باید به آن پاسخ داد.
 

سید علی موسوی نژاد - دانشکده شیعه شناسی دانشگاه.ادیان و مذاهب, [۰۶.۱۰.۱۹ ۲۰:۳۰]
(چهارم)
قاسم رسی و کتاب تثبیت الامامة او چه ارتباطی با تعیین تاریخ وفات امام حسن دارد؟!
قاسم رسّی فرزند ابراهیم طباطبا از نوادگان امام حسن متولد 169 قمری متوفای 246 قمری است. از جمله بزرگترین امامان زیدیه به شمار می آید که از او آثاری بر جای مانده و به او منتسب می شود. عمده این آثار سالها پیش از این در دو مجلد قطور با عنوان مجموع  کتب و رسائل الامام القاسم بن ابراهیم الرسی توسط پژوهشگران زیدی یمن منتشر شده است. (تصویر ضمیمه 12)
 پروفسور ویلفرد مادلونگ مستشرق شهیر آلمانی هم بیش از پنجاه سال قبل رساله دکتری خودش را در باره همین شخصیت و آثارش نوشته است! (تصویر ضمیمه 13)
یکی از آثار منتشر شده در مجموعه کتب و رسائل قاسم رسی کتابچه ای است با عنوان تثبیت الامامة که موضوع آن اصل مساله امامت واثبات امامت علی علیه السلام  است. (تصویر شماره 14)
اول و آخر این رساله یا کتابچه که دارای نسخه های خطی متعددی است کاملا مشخص است و در آن هیچ مطلبی در باره تعیین تاریخ ولادت و وفات دوازده  امام وجود ندارد.. و نمی تواند وجود داشته باشد چرا که:
اولا؛ قاسم رسّی یک زیدی متعصب به مذهب زیدیه است که ائمه اثناعشر را به عنوان امام به رسمیت نمی شناخته و خود او در دو کتابچه دیگر که  هم در مجموع کتب و رسائلش و هم به صورت مستقل منتشر شده با عنوان الرد علی الرافضة و الرد علی الروافض به رد دیدگاههای شیعه امامیه پرداخته است. (تصویر ضمیمه 15)
ثانیا؛ قاسم رسّی متوفای سال 246 قمری است و در زمان امامت امام دهم شیعیان (وفات 254 قمری) از دنیا رفته و نمی توانسته تاریخ همه امامان (تا امام دوازدهم) را بیاورد.
ثالثا؛ قاسم رسّی اصولا شخصیتی فقهی و کلامی داشته و در هیچیک از آثارش وارد حوزه های تاریخی و این قبیل مسائل نشده است..

(پنجم)
اصل داستان تثبیت الامامة قاسم رسّی و ذکر هفتم صفر به عنوان تاریخ وفات امام حسن چیست؟
حدود بیست سال قبل آقای صالح وردانی که اهل مصر بوده و روزنامه نگار و گویا از مذهب تسنن به تشیع تغییر مذهب داده بدون آنکه صلاحیت های لازم برای یک کار پژوهشی و تصحیح نسخ خطی را داشته باشد با دیدن یک نسخه خطی از کتاب تثبیت الامامة قاسم رسّی به زعم خود آن را تحقیق و منتشر می کند. بدون آنکه شناخت درستی از مولف و کتاب او داشته باشد  و طبعا تحقیقی است ناقص و پر از اشکال... (تصویر ضمیمه 16)
در پایان متن این چاپ از کتاب تثبیت الامامة، خلاصه ای از زندگی امامان دوازده گانه شیعه در سه صفحه ضمیمه کتاب تثبیت الامامة شده است! البته با یک برگ فاصله و بدون اینکه رسما و صراحتا ادعا شده باشد که این سه صفحه جزئی از کتاب تثبیت الامامة است و صد البته برای ما روشن است که نیست. (تصویر ضمیمه 17و 18)
کتاب تثبیت الامامة تحقیق آقای صالح وردانی از بیروت لبنان به بازار کتاب راه پیدا می کند و به دست همان جریان مصرّ بر تکثیر روزهای عزاداری و اختصاص هفتم صفر به امام حسن می افتد. آن سه صفحه ضمیمه کتاب را بخشی از کتاب پنداشته و وقتی می بینند در آن تاریخ وفات امام حسن روز هفتم صفر ذکر شده، این می شود یک کشف مهم علمی و تاریخی!!
که بله.. متنی پیدا کردیم از قرن سوم که در آن هفتم صفر سالروز وفات امام حسن ذکر شده و این منبع از کتاب الدروس که در قرن هشتم، هفتم صفر را روز وفات دانسته و از همه منابعی که بر خلاف آن بیست و هشت صفر را روز وفات می دانند قدیمی تر است!
غافل از آنکه این ضمیمه هیچ ربطی به کتاب تثبیت الامامة قاسم رسّی ندارد و افزونه ای است که توسط محقق مصری کتاب یا ناشر لبنانی آن به کتاب اضافه شده است.