دختر آسمانی

دختر آسمانی

دختر آسمانی

دختر آسمانی

دختر آسمانی

وبلاگ دختر آسمانی

۱ مطلب در مهر ۱۴۰۰ ثبت شده است

موسی و شبان ( چوپان)

." موسی و شبان "

 

نسخه بروز رسانی شده 

 

« دید موسی یک شبانی را به راه

کو  همی گفت اِی خدا و اِی اله »

 

تو کجایی تا ببینی وضع ما ؟

هم گرانی ، هم نداری سهم ما ؟

 

خشکسالی ، زلزله ، گرد و غبار ...؛

این هم از وضع دلار و روزگار !

 

قطعی برق و کووید نوزده ؛

جملگی همراه بی آبی شده !

 

من نمی دانم چرا با ما لجی ؟!

تا به کی آخر چنین درماندگی ؟!!

 

روی بنزت خط کشم با خنجرم ؟!

بر درِ کاخت بکوبم با خرم ؟!!

 

گفت موسی : وای !! استغفار کن! 

توبه از رفتار و این گفتار کن !!

 

کفر هم اندازه ای دارد ، خُلی ؟!

کلّه ات پوک است ، قطعاً مُنگلی !!

 

شد شبان ناراحت و فریاد زد ؛

در بیابان هِی دوید و داد زد ...

 

«وحی آمد سوی موسی از خدا ؛

بنده‌ی ما را ز ما کردی جدا ...!

تو برای وصل کردن آمدی

نی برای فصل کردن آمدی »

 

این شبانِ بینوا ایرانی است ؛

کشورش در معرضِ ویرانی است ،

 

می رسد از هر طرف بحران و غم ؛

من خودم هم توی کارش مانده‌ام !!

 

تا ببینم که چه پیش آید ؛  برو ...

در بیاور از دلش ، موسی ! بدو !

 

« چون که موسی این خطاب از حق شنید ؛

در بیابان از پی چوپان دوید ،

عاقبت دریافت او را و  بِدید ؛

گفت مژده ده که دستوری رسید »

 

چون که در ایران به دنیا آمدی ؛

بی مجازات است هر حرفی زدی !

 

« هیچ آدابی و ترتیبی  مجوی

هر چه می‌خواهد دل تنگت بگوی »...

  🌿🍀🌴☘️